4

فضائل حضرت فاطمه زهرا(س)

  • کد خبر : 3876
  • ۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۴
فضائل حضرت فاطمه زهرا(س)

تمام طول زندگانی خاندان وحی آکنده از عجایب و معجزات بود، عجایبی که یک گزاره از آن کافی بود تا قلب هر فردی را به‌سوی مسیر حق که همان مسیر وحی و عترت است جلب کند. زندگانی حضرت زهرا سلام‌الله علیها نیز اینچنین بود. فضائل ایشان در یک دسته‌بندی کلی به چهار دسته: پیش از […]

تمام طول زندگانی خاندان وحی آکنده از عجایب و معجزات بود، عجایبی که یک گزاره از آن کافی بود تا قلب هر فردی را به‌سوی مسیر حق که همان مسیر وحی و عترت است جلب کند. زندگانی حضرت زهرا سلام‌الله علیها نیز اینچنین بود. فضائل ایشان در یک دسته‌بندی کلی به چهار دسته: پیش از خلقت آدم علیه‌السلام، پیش از تولد و پس از ولادت و فضائل آسمانی تقسیم‌بندی می‌شود.

فاطمه (س) میوه درخت طوبی

اما درباره فضائل این بانوی بزرگوار در قبل و بعد از ولادت روایات متعددی وجود دارد. از امام رضا علیه‌السلام روایت است  رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ فرمود زمانی که مرا به آسمان بردند جبرئیل دست مرا گرفت و به بهشت برد، از خرمایش به من داد، من آن را خوردم و آن صلبمن تبدیل به نطفه شد. هنگامی که به زمین آمدم،  به فاطمه باردار شد. همانا فاطمه “حوراء انسیه” است، هرگاه مشتاق بوی بهشت می‌شوم، دخترم فاطمه را می‌بویم. (تفسیر فرات الکوفی، ص76) در این راستا امام صادق علیه‌السلام در روایتی دیگر فرمود “رسول خدا زیاد فاطمه را می‌بوسید؛ عایشه از این کار به غضب آمد و گفت ای رسول خدا چرا این قدر او را می‌بوسی. رسول خدا فرمود ای عایشه، هنگامی که مرا به آسمان بردند، وارد بهشت شدم. جبرئیل درخت طوبی را نزدیکم آورد و از میوه آن چیدم و خوردم. هنگامی که به زمین برگشتم،‌خداوند آن را تبدیل به آبی در پشتم کرد؛ به این واسطه خدیجه به فاطمه آبستن شد. پس هرگاه فاطمه را می‌بوسم،‌ بوی درخت طوبی را استشمام می‌کنم؛ … یَا عَائِشَهُ إِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّهَ فَأَدْنَانِی جَبْرَائِیلُ ع مِنْ شَجَرَهِ طُوبَى وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ- فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ حَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً فِی ظَهْرِی- فَوَاقَعْتُ خَدِیجَهَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ فَمَا قَبَّلْتُهَا إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَهَ شَجَرَهِ طُوبَى مِنْهَا.” (تفسیر القمی، ج‏1، ص22)

سخن گفتن در شکم مادر

این فضائل و کرامات حتی لحظاتی قبل از ولادت و اندکی پس از ولادت آن بانوی بزرگوار نیز تداوم داشت. مفضل بن عمر مى‏‌گوید به امام صادق علیه‌السلام گفتم: ولادت فاطمه چگونه بود؟ فرمود: زمانی که خدیجه سلام‌الله علیها با رسول خدا ازدواج کرد، زنان مکه از او دورى گزیدند و به دیدنش نمی‌‏رفتند و به او سلام نمی‌دادند و اگر زنى می‌‏خواست به دیدن او برود، او را منع می‌کردند و خدیجه سخت اندوهگین شد و در عین حال بیشتر غم و اندوه او براى رسول خدا بود و همین که به فاطمه باردار شد، فاطمه با او سخن‏می‌گفت و در همان حال که هنوز در شکم مادر بود، مادر را به صبر و شکیبایى سفارش می‌کرد و خدیجه این موضوع را از پیامبر پوشیده می‌داشت. روزى رسول خدا وارد خانه شد و شنید خدیجه با کسى سخن می‌گوید. فرمود: اى خدیجه، با چه کسى سخن می‌‏گویى؟ گفت: با جنینى که در شکم من است و او با من سخن می‌گوید و انس می‌‏گیرد. فرمود: اى خدیجه، این جبرئیل است که به من مژده مى‌دهد که جنین تو دختر من است و پاک و فرخنده است و خداوند متعال نسل مرا از او قرار داده است و گروهى از فرزندان او پیشوایان و خلیفه‏‌هاى خداوند بر زمین پس از پایان یافتن پیامبرى خواهند بود. (الأمالی( للصدوق)، النص، ص593) 

حضور برترین بانوان عالم در ولادت حضرت زهرا (س)

در قسمتی دیگر از روایت، امام درباره ماجرای شگفت‌انگیز ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها و حضور برترین بانوان عالم در لحظه ولادت ایشان می‌فرماید خدیجه سلام‌الله علیها دوران باردارى خود را گذراند و زمانی که هنگام زایمان او نزدیک شد، به گروهى از زنان قریش و بنى‌هاشم پیام داد: پیش من آیید و قابلگى مرا بر عهده بگیرید. آنان پیام دادند که تو از سخن ما سرپیچى کردى و آن را نپذیرفتى و با محمد، یتیم ابوطالب که فقیر و مستمند است، ازدواج کردى. ما پیش تو نمی‌‏آییم و کمکى نخواهیم کرد. خدیجه از این پیام اندوهگین شد. در همان حال چهار زن گندمگون بلند قامت که شبیه به زنان بنى‌هاشم بودند، پیش او آمدند. خدیجه نخست از دیدن ایشان ترسید. یکى از آنان گفت: اى خدیجه، اندوهگین مباش. ما فرستادگان پروردگار تو و خواهران تو هستیم. من ساره‌‏ام و این آسیه دختر مزاحم و همدم و ندیم تو در بهشت است. این هم مریم دختر عمران و این هم کلثوم خواهر موسى بن عمران است. خداوند ما را پیش تو فرستاده است تا عهده‌‏دار کارهاى تو باشیم. یکى از ایشان سمت راست خدیجه و دیگرى سمت چپ او و یکى پشت سرش و دیگرى پیش رویش نشستند و خدیجه فاطمه را پاک و پاکیزه متولد کرد و چون فاطمه به زمین رسید، نور و پرتوى از او سر زد و تمام خانه‏‌هاى مکه و همه خاور و باختر زمین از آن پرتو روشن شد و 10 تن از فرشتگان (حور العین) آمدند که همراه هر یک طشتى و ابریقى آکنده از آب کوثر بود. فَوَضَعَتْ فَاطِمَهَ طَاهِرَهً مُطَهَّرَهً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى عَلَا بُیُوتَاتِ مَکَّهَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا فِی غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُوَ دَخَلْنَ عَشْرَهٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَشْتٌ مِنَ الْجَنَّهِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّهِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ.

زنى که برابر خدیجه نشسته بود، آب کوثر را گرفت و فاطمه را با آن شست و دو جامه سپید که از شیر سپیدتر و از مشک خوشبوتر بود آوردند و فاطمه را در آن پیچیدند. آنگاه همان بانو از فاطمه سلام‌الله علیها خواست سخن بگوید و فاطمه به سخن آمد و گفت: شهادت و گواهى می‌‏دهم که خدایى جز پروردگار یگانه نیست و پدرم رسول خدا و سرور پیامبران است و شوهرم سرور اوصیاء است و فرزندانم گزیده‌‏ترین نوه‌‏هاى پیامبرانندو سپس به آن چهار بانو سلام داد و نام هر یک از ایشان را بر زبان آورد و آن زنان به فاطمه لبخند زدند و آنان و فرشتگان و ساکنان آسمان‌ها به یکدیگر مژده دادند و در آسمان پرتوى رخشنده آشکار شد که فرشتگان پیش از آن آن را ندیده بودند و آن چهار بانو به خدیجه گفتند: اى خدیجه، این دختر پاک و پاکیزه و فرخنده خود را بگیر که در آن و نسل آن برکت و فرخندگى داده شده است. خدیجه شاد و خندان فرزند خویش را در آغوش گرفت و پستان خود را که پر شیر شده بود در دهانش نهاد و فاطمه در هر روز به اندازه یک ماه رشد می‌کرد و در هر ماه به اندازه یک سال ــ که کودکان دیگر رشد می‌‏کنند ــ رشد می‌کرد؛ وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِکَهُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ قَالَتِ النِّسْوَهُ خُذِیهَا یَا خَدِیجَهُ طَاهِرَهً مُطَهَّرَهً زَکِیَّهً مَیْمُونَهً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَهً مُسْتَبْشِرَهً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا فَکَانَتْ فَاطِمَهُ ع تَنْمُو فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمُو فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَهِ. (روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج‏1، ص144ــ145)

با وجود این فضائلی که مردم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بودند و یا خود بارها به چشم مشاهده کردند، حرمت آن بانوی بزرگوار را هیچ گاه رعایت نکردند بلکه لحظاتی پس از وفات پیامبر به درب خانه امیر مؤمنان یورش بردند، درب خانه وحی را از جا کندند و دخت نبی را مورد آسیب قرار دادند و اینچنین خود را تا همیشه مغضوب فاطمه سلام‌الله علیها و خداوند متعال قرار دادند.

لینک کوتاه : https://pourzahabi.ir/?p=3876

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.